کد مطلب:53156 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:298
عمر نظری به اطرافیان افكنده، و از آنان كمك خواست كه چه كار كند؟ یاران عمر همگی فتوی دادند كه: پدر و مادر هر دو سیاه پوست هستند، و فرزندشان سفید پوست!! بنابراین زن را سنگسار كنید! خلیفه چاره ای نداشت كه در این معضله نیز از امیرالمؤمنین علیه السلام كمك بگیرد، و لذا به دامن وی متوسل شد، در حالی كه نظر خلیفه نیز اعدام و سنگسار كردن زن بود! علی علیه السلام از زن و مرد پرسیدند: قضیه شما چگونه است؟ آنان موضوع را توضیح دادند. علی خطاب به مرد فرمود: آیا نسبت به همسرت سوء ظن داری؟ مرد: نه اصلا سوءظنی ندارم. علی علیه السلام آیا در حال حیض با همسرت نزدیكی كرده ای؟ مرد: در برخی شب ها زن به من می گفت كه حائض است، ولی من خیال می كردم او به جهت سردی هوا و زحمت غسل كردن بهانه می آورد، و لذا با وی مقاربت نمودم. علی علیه السلام خطاب به زن نیز فرمود: آیا شوهرت با تو در حال حیض نزدیكی كرده است؟ زن: از شوهرم بپرسید، من از او جلوگیری می كردم، ولی قبول نكرد...علی علیه السلام: مسأله نیست، این فرزند، فرزند خود شما است، شما در حال حیض نزدیكی كرده، و در آن حال خون حیض بر نطفه غلبه كرده، و در نتیجه جنین سفید گردیده است، شما نگران نباشید، این بچه در دوران بلوغ بتدریج رنگش تغییر می كند، و مثل خود شما سیاه پوست می گردد!!! قضیه در همین جا فیصله یافت، و مردم حاضر، منتظر بلوغ آن جوان بودند، و ناگاه جوان در آن دوران به همان صورتی كه مولای متقیان پیشگویی كرده بودند به سیاه پوستی تغییر رنگ داد! و بر عالم انسانیت ثابت كرد كه علی هر چه می گوید صحیح می گوید، و قضاوت و داوری او مطابق واقع است.[1] .
حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند: روزی مردی سیاه پوست در حالی كه دست زن سیاه پوستش را گرفته بود، او را به حضور خلیفه ثانی آورده، و خطاب به خلیفه گفت: من و این همسرم هر دو سیاه پوست هستیم، در حالی كه بچه ای از وی به دنیا آمده سفید پوست است!! تكلیف ما چیست؟